کاشکی یکی بود از دلم خبر داشت
کوه غمو از رو دوشم بر میداشت
کاشکی یکی بود روی دلتنگیام
با عشق خوبش کمی مرهم میذاشت
کاشکی یکی بود از دلم خبر داشت
کوه غمو از رو دوشم بر میداشت
کاشکی یکی بود روی دلتنگیام
با عشق خوبش کمی مرهم میذاشت
از دوستی پر من
از دوست دلخور من
آجر به آجر من
من پشت دیوارم
لعنت به این دیدارلعنت به این دیوارلعنت به این آوارمن زیر آوارم !!!
مرا اینگونه باور کن :
کمی خسته کمی تنها
کمی از یاد رفته کمی مغرور
کمی بی کس کمی گستاخ
کمی سر خوش
کمی.. کمی باور کردنم سخته ؟؟
ﻣﻌﻤﻮﻻً ﻭﻗﺘﯽ ﺯﻧﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺸﻪ
ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺁﻏﻮﺵ ﻭ ﺩﻭ ﮔﻮﺵ ﺷﻨﻮﺍ ﺩﺍﺭﻩ
ﻧﻪ ﺭﺍﻫﮑﺎﺭﻫﺎﯼ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ
به قدر تمام نامه های بی جواب
به اندازه ایستادن های بی شمار
و همه ی بودن های نا تمام
خسته ام
راست گفته اند
ایستادگی تنهایی می آورد
ﺩﻟﻢ ﺷﮑﺴﺖ
ﻋﯿﺒﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺷﮑﺴﺘﻨﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ
ﺍﺻﻼ ﻓﺪﺍﯼ ﺳﺮﺕ
ﻗﻀﺎ ﻭ ﺑﻼ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺳﺮﺕ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ
ﺍﺷﮑﻢ ﺑﯽ ﺍﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﺩ
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ
ﺁﺏ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﺍﺳﺖ
ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺭﻭﺷﻦ
سر بر دیوار میکوبم
قلبم میگوید:
چرا برای بدست آوردنش نجنگیدی؟
ولی !
عقلم میگوید:
چرا او برای بدست آوردنت نجنگید ؟
همین که ساعتها و روزها
به فکرو خیال کسی هستی که به فکرت نیست
خود نوعی دیوانگیست
باران می بارد
به حرمت کداممان ؟
نمی دانم
همین اندازه می دانم که صدای پای خداست
شاید دلی در این حوالی گفته باشد دوستت دارم
شب شکست ، پيمان شکست ، عهدي شکست ، قلبي شکست
از شکست هر شکستي بر دلم آهي نشست . . .
تعداد صفحات : 11